ترجمه ای که ترجمه نیست!
جامعۀ ما نیازمند ترویج فرهنگ قرآنی است و گام نخست در گسترش این فرهنگ، درک آسان و سریعِ آموزههای زندگیساز قرآن است.
#ترجمه_تفسیری_و_خواندنی_قرآن_کریم 🌷
ترجمه ای که ترجمه نیست!
جامعۀ ما نیازمند ترویج فرهنگ قرآنی است و گام نخست در گسترش این فرهنگ، درک آسان و سریعِ آموزههای زندگیساز قرآن است.
#ترجمه_تفسیری_و_خواندنی_قرآن_کریم 🌷
کاروان اسرا از ما دورتر و دورتر میشد. سرباز عراقی میخواست ما را به بقیه اسرا برساند. جلوی هر تانک و نفربری که از انجا رد میشد دست بلند میکرد. اما کسی برای سوار کردن ما نمیایستاد. عاقبت توانست راننده نفربری را که داشت دو درجهدار مجروح عراقی را به پشت خط منتقل میکرد راضی کند که ما را هم با خودش ببرد. به سختی اکبر را روی نفربر گذاشتیم؛ خوابیده روی سطح صاف و داغ شده از گرمای افتاب. مامور جدید از نفربر بالا آمد. به اکبر، که بیرمق خوابیده بود و به حسن نگاهی انداخت. سیلی محکمی به صورت حسن زد. آمد به سمت من و بیسوال و جواب یک سیلی هم به من زد. پنجه سنگین سرباز عراقی در صورتم که نشست یکدفعه «اسارت» را تمام و کمال حس کردم.
#سیلی و #اسیری ملازم یکدیگرند. اگر بیست سال جایی اسیر باشی، آغاز اساراتت درست زمانی است که اولین سیلی را میخوری! اولین سیلی حس غریبی دارد. یکدفعه ناامیدت میکند از نجات و خلاصی و همه امیدت به سمت خداوند میرود. خودت را دربست میسپاری به قدرت بزرگی که خدای آسمانها و زمین است. درد میکشی و تحقیر میشوی و این دومی کشنده است. تحقیر شدن من با اولین سیلی حدّ و حساب نداشت. داشتم از مرد عرب سیهچردهای سیلی میخورم که با پوتینهایش روی خاک وطنم راه میرفت. سیلی خوردن از متجاوز دردی مضاعف دارد. برای تخمین درد یک سیلی ملاک هست؛ اینکه کدام سوی خط مرزی باشی. اگر این طرف، در خاک خودت، باشی درد این سیلی فرق میکند تا آنکه آنسوی مرز در خاک دشمن باشی و من این طرف، روی زمین خوزستان، سیلی خوردم؛ یک سیلی پردرد!
📚از کتاب آن بیست و سه نفر| نوشتهی احمد یوسف زاده
●کتاب را مانند یک جاده پر پیچ و خم ببینید.
●یادداشتبرداری کنید.
●با ژست سرحال و لبخند
#تندخوانی
#قسمت_سوم
امروز #هفدهم_آبان_ماه ، در کتاویژهی #کتاویم به مناسبت #شهادت_امام_رضا(ع)،کتاب #به_بلندای_آن_ردا نوشتهی #سید_علی_شجاعی پیشنهاد شده است.
اکنون به معرفی مختصری از آن میپردازیم:
بسم الله الرحمن الرحیم
#معرفی کتاب: #توقف_ممنوع
اثر: #اسماء_حیدری
ویژگیهای دوران نوجوانی و جوانی
انتظارات مقام معظم رهبری از جوان ایرانی
کتاب مجموعهای از بیانات #رهبر عزیزمون در طی سالهای ۶۸ تا ۸۹ درمورد:
✔️جوانان،
✔️ویژگیها و تواناییهای آنها،
✔️انتظارات رهبر از آنها،
✔️و همچنین انتظارات ایشان از تمام افراد مرتبط با آنها است.
این کتاب، به عبارتی بهتر، یک چک لیست از تمام وظایف هر جوان در قبالِ خود و جامعه است، تا از سردرگمیِ نقشی نجات پیدا کند و راهِ زندگیاش را به گونهای پیش ببرد که مطابق نیاز هموطنانش و افتخار کشور باشد.
سخنان امید بخشِ آقا، روحیهی انقلابی را در خواننده زنده میکند، و هر چه دشمن با تلاشِ فراوان،تخمِ ناامیدی را در دل ما کاشته از ریشه میکند.
وقتی این کتاب را مطالعه میکردم به این نتیجه رسیدم که چقدر رهبرمون، دقیق، به موضوع کمبودهای کشور و استفاده از نیروی انسانیِ جوان در بخشهای مختلفِ آن، از جمله نیازِ علمی پرداختهاند. و چقدر تربیت این نیروی جوان مهم و خطیر است، خطیر از آنجهت که بیتوجهی به آن، پیامدهای ناگواری برای آیندهی #ایران رقم خواهد زد.
و مدام آهنگ #حامد_زمانی در ذهنم مرور میشد:
سرباز های رهبر، موندن تو راه حیدر
عمار داره این خاک
عمری شعار دادیم، ما عاشق جهادیم
مختار داره این خاک...
مختار داره این خاک...
مختار داره این خاک...
📚انتشارات: #شهید_کاظمی
📖تعداد صفحه: ۱۹۰
ارسالی از خانم حسنپوردکان_دانشکده پرستاری
امروز، #شانزدهم_آبان ماه، در کتاویژهی کتاویم ، به مناسبت #شهادت_امام_حسن_مجتبی(ع) ، کتاب #حا_سین_نون نوشتهی #سید_علی_شجاعی پیشنهاد شدهاست.
اکنون به معرفی مختصری از آن میپردازیم:
《رمان، روایتی است از زندگانی امام حسن مجتبی (ع)، در بستر زمانی شهادت حضرت امیر و آغاز خلافت امام تا شهادت ایشان و محوریت موضوع صلح.
شجاعی در این رمان با رفتوبرگشتهای راوی میان دو جبهه امام و معاویه و بازسازی و بازیابی اهداف و افکار و شخصیت معاویه، تصویری جدید از صلح امام به مخاطب ارائه میدهد.
به نظر شما، کتاب به کدام یک از موارد زیر شباهت بیشتری دارد؟
۱.پیتزا
۲.شیر (از نوع خوراکیش😄)
۳.مجسمه
۴.عینک آفتابی
احتمالا این گزینه ها به نظرتان عجیب یا حتی مسخره می آید اما شاید باور نکنید انتخاب هرکدام از این ها میتواند ما را به یک 📚کتاب باز حرفه ای تبدیل کند یا نکند.
گزارش به خاک یونان
حسین قدیانی: گاهی وسط یک فیلم، وسط یک موسیقی، وسط یک تئاتر، وسط یک فوتبال، وسط یک غذا و وسط یک سخنرانی، هنوز تمامنشده دلت میخواهد داد بزنی، دست بزنی و تشکر کنی با صدای بلند از کارگردان یا نوازنده یا بازیگر یا بازیکن یا آشپز و یا خطیب! و خب! من الساعه دلم میخواهد اینجا و اینجوری تحسین کنم قلم جادویی «نیکوس کازانتزاکیس» را در کتاب فاخر «گزارش به خاک یونان» در حالی که فقط ۵۰ صفحهی آن را خواندهام! تمامش میکنم به زودی! عالی است این کتاب! و ظلم است اگر نویسندهی محترم را فقط خلاصه در «مسیح باز مصلوب» کنیم؛ کتابی که و شاهکاری که حدود ۱۵ سال پیش خواندمش! این هم فکر میکنم شاهکار است! و یک گزارشنوشت فوقالعاده که بسیار به کار علاقمندان گزارشنویسی میآید! اصلا واجب است بر روزنامهنگاران، خواندن قلمهای اینچنینی! کسانی که راجع به مسائل روز مینویسند، نباید غفلت کنند از قلمهایی مثل نیکوس یونانی یا ایتالوی ایتالیایی! ایتالو کالوینو را میگویم که تنها در یک قلم «بارن درختنشین» او را حدود ۵ بار خواندهام! و باز هم خواهم خواند! من مجنون کتابم! هم کتابخوان و هم کتابباز! دم «نیلوفر» و «صالح حسینی» گرم بابت نشر و ترجمهی «گزارش به خاک یونان»! در این کتاب وقتی نیکوس دارد «کرت» را روایت میکند، یاد روایت «دکتر شریعتی» میافتم از «کویر» و یاد روایت «شهید آوینی» میافتم از «کربلا»! گویی «حاجهمت» دارد شرح «مجنون» میدهد! یا «شهید حسین خرازی» شرح «شرق ابوالخصیب»! درست و دقیق، نه درشت و سطحی! در هر صفحهی کتاب، کلی جملهی ناب میبینی، کلی تعریف زلال، کلی قلم خوب، کلی حس بیریا! گویی نویسنده، تمام دلش را گذاشته پای این گزارش، پای این کتاب! بخوانید «گزارش به خاک یونان» را! حقیقتا «کتاب» است! از همان کتابهای اصیل و محبوب که تا تمامش نکنی، آرام نمیگیری! قطعا در جاهایی از کتاب، موافقتی با بعضی قضاوتهای نویسنده نخواهی داشت لیکن تو هنگام مطالعهی «گزارش به خاک یونان» مواجهی با یک قلم حقیقتا مؤلف که خوب بلد است چگونه هر چیزی را و هر نسبتی را و هر حادثه و حماسهای را قلمی کند! در عصری که نویسندهها عمدتا سَبُک و بیسبک شدهاند و کتابها خیلی چنگی به دل نمیزنند، بازی نیکوس با قلم، حقا که ستودنی است! نمیدانم حضرت آقای کتابخوان ما، این کتاب را هم خواندهاند یا نه و اگر «آری» خیلی دوست دارم بدانم نظرشان چیست دربارهی این کتاب قدیمی که چند سال یکبار تجدیدچاپ میشود و آرامآرام از نسلی به نسلی منتقل! کتابهای اینجوری را دوست میدارم! خیلییییی!
#حسین_قدیانی
@gheteh26