هم‌اندیشان ۱۳۴۸

هم‌اندیشان راهی به سوی کتاب، فرهنگ، اندیشه

هم‌اندیشان ۱۳۴۸

هم‌اندیشان راهی به سوی کتاب، فرهنگ، اندیشه

هم‌اندیشان ۱۳۴۸

کارگروه دانشجویی کتاب و کتابخوانی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی(ره)

هر کس که با کتاب‌ها 🌺🍃
آرامش یابد، 🌺🍃
راحتی و آسایش از او سلب نمی‌گردد. 🌺🍃

🍃 "امام علی(ع)"🍃

این صفحه توسط یکی از اعضای گروه هم‌اندیشان مدیریت می‌شود.

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱۰۸ مطلب با موضوع «برش کتاب» ثبت شده است

۱۸
بهمن

 

‍ ⁉️چگونه می‌توانم مغز خود را ورزش دهم؟

. . . کتاب بخوانید و خلاصه‌ی آن را برای خود بنویسید:

خواندن و نوشتن نیز دو روش برای تحریک مغز هستند که منطقه‌ای در مغز به نام هیپوکامپ را که محل ذخیره‌ی خاطرات و مسئول یادگیری مهارت‌های جدید است، فعال می‌کنند. هرچه هیپوکامپ فعال‌تر شود،

۱۹
شهریور

▪️عباس من! دست‌هایت کو؟!

▫️به شوق دیدار شما، دست و پا گم کرده‌ام.

▪️سرت!؟ چه به روز سرت آمده عباس؟

▫️سر را چه منزلت پیش پای عشق شما؟!

▪️بگذار این تیغ‌ها و تیرها را از تن و بدنت بیرون بکشم.

▫️این‌ها نشان‌های عشق شماست بر پیکر من. عمری چشم انتظار دریافت این نشان‌ها بوده‌ام...


✔️ برشی از کتاب #سقای_آب_و_ادب "

عاشورای حسینی تسلیت باد." 🏴

 

۰۱
شهریور

روز پزشک

📖📖📖 ابوعلی سینا هنوز به سن بیست سال نرسیده بود که علوم زمان خود را فرا‌گرفت و در علوم الهی و طبیعی و ریاضی و دینی زمان خود سرآمد عصر شد. روزی به مجلس درس ابن مسکویه، دانشمند معروف آن زمان، حاضر شد. با کمال غرور، گردویی را به جلو ابن مسکویه افکند و گفت: «مساحت سطح این را تعیین کن!» ابن مسکویه جزوه هایی از یک کتاب که در علم اخلاق و تربیت نوشته بود (کتاب طهارة الاعراق) به جلو ابن سینا گذاشت و گفت: «تو نخست اخلاق خود را اصلاح کن تا من مساحت سطح گردو را تعیین کنم. تو به اصلاح اخلاق خود محتاج تری از من به تعیین مساحت سطح این گردو». بوعلی از این گفتار شرمسار شد و این جمله، راهنمای اخلاقی او در همه عمر قرار گرفت.

📚 #داستان_راستان #شهید_مطهری 

📚 @hamandishan1348

۰۲
مرداد

دعوا بر سر اولویت است

 

ولی سخن آن است که باید به سراغ 《و اما ینفع الناس...》رفت و به تعبیر زیبای امامت جماعت مسجد صنعتگران مشهد، 《دنبال کار گنده نباشید، دنبال کار مُنده باشید!》 #دعوا_بر_سر_اولویت_است 

 📚@hamandishan1348 

۰۱
مرداد

۷۰۰ تا شنا😳‼️

پیرمردی در بالای سکو نشسته بود و به ورزش بچه ها نگاه میکرد. پیش من آمد. ابراهیم را نشان داد و با ناراحتی گفت: آقا، این جوان کیه؟! با تعجب گفتم: چطور مگه؟! گفت: "من که وارد شدم، ایشان داشت شنا میرفت. من با تسبیح شنا رفتنش را شمردم. تا الان هفت دور تسبیح رفته یعنی هفتصد تا شنا!! تو رو خدا بیارش بالا الان حالش بهم میخوره."

وقتی ورزش تمام شد ابراهیم اصلا احساس خستگی نمیکرد. انگار نه انگار که چهار ساعت شنا رفته!! البته ابراهیم این کارها را برای قوی شدن انجام میداد. همیشه میگفت: برای خدمت به خدا و بندگانش باید بدن قوی داشته باشیم. مرتب دعا میکرد که: خدایا بدنم را برای خدمت به خودت قوی کن. ابراهیم در همان ایام یک جفت میل و سنگ بسیار سنگین برای خودش تهیه کرد. حسابی سر زبان ها افتاد و انگشت نما شده بود. اما بعد از مدتی... دیگر جلوی بچه ها چنین کار هایی انجام نداد! 🌟میگفت: این کار ها عامل غرور انسان میشه‌ میگفت:مردم به دنبال این هستند که چه کسی قوی‌تر از بقیه است. من اگر جلوی دیگران ورزش های سنگین انجام دهم باعث ضایع شدن رفقایم می شوم. در واقع خودم را مطرح کرده ام و این کار اشتباه است.💫

🔸برگرفته از کتاب "سلام بر ابراهیم ۱"

@hamandishan1348

۱۷
ارديبهشت

📖📖📖 آقای محترم! ما نیامده‌ایم که بود و نبودمان هیچ تأثیری بر جامعه، بر تاریخ، بر زندگی و بر آینده نداشته باشد؛ ما آمده‌ایم که با دشمنان آزادی دشمنی کنیم و برنجانیمشان، و همدوش مردان باایمان تفنگ برداریم و سنگر بسازیم، و همپای آدم‌های عاشق، به خاطر اصالت و صداقتِ عشق بجنگیم. ما آمده‌ایم که با حضورمان، جهان را دگرگون کنیم؛ نیامده‌ایم تا پس از مرگمان بگویند: از کِرم خاکی هم بی‌آزارتر بود و از گاو مظلوم‌تر، ما باید وجودمان و نفس کشیدنمان، و راه رفتنمان، و نگاه کردنمان، و لبخند زدنمان هم مانند تیغ به چشم و گلوی بدکاران و ستمگران برود... ما نیامده‌ایم فقط به خاطر آنکه همچون گوسفندی زندگی کرده باشیم که پس از مرگمان، گرگ و چوپان و سگ گله، هر سه ستایشمان کنند ...  

📚 #ابوالمشاغل ✍ #نادر_ابراهیمی 

 

۱۷
ارديبهشت

📖📖📖

...میدانم که باختیم اما بیا و مانند تیم فوتبال بازنده که چیزی برای از دست دادن ندارد و با جان دل حمله می‌کند ، کمی بی پروا باشیم و حمله کنیم به زندگی و به اندازه جوانیمان زندگی کنیم.

بلند شو رفیق که چیزی به تمام شدن روزهای بی بازگشت جوانیمان نمانده.


📚من آدم دیر رسیدن بودم

✍ مهران قدیری

#برش_کتاب

#ارسالی( خانم تنهایی)

۱۴
ارديبهشت

📖📖📖 سرزمینی وجود دارد که مردم آن را فقط از روی ترانه ها می شناسند. مردان و زنانی در آنجا زندگی می کنند که راه آنجا را یافته اند و دیگر هیچگاه دوباره دیده نشده اند. در آن سرزمین نیستی و زوال وجود ندارد. در آنجا درد و افسردگی شناخته شده نیست، نفرت و گرسنگی معنایی ندارد، همه با آرامش باهم زندگی می کنند و با فراغ بال و بدون زحمت خیلی چیزها به دست می آورند... ولی در آنجا بخاطر نبودن غم، خوشی هم وجود ندارد! 


 📚 #بر_باد_رفته ✍ #مارگارت_میچل 🔶 #نمایشگاه_کتاب 

 📚 @hamandishan1348

۰۷
ارديبهشت

📖📖📖 حق است و سزاوار است که نام حسین(ع) تا ابد زنده بماند، چون او مال خود نبود، خودش را فدای انسان کرد، فدای اجتماع انسانی کرد، فدای مقدسات بشر کرد، فدای توحید کرد، فدای عدالت کرد، فدای انسانیت کرد. از این جهت، افراد بشر همه او را دوست می‌دارند. 

 📚 #حماسه_حسینی ✍ #مرتضی_مطهری

          #برش_کتاب #ارسالی

۲۳
اسفند

‍ ‍ #برشی_از_یک_کتاب 

📖 زهرای من! این تازه ابتدای مصیبت ماست. این من که سر تو را بر دامن گرفته‌ام، پس از تو جز بر بالش غم سر نخواهم گذاشت و جز نخل‌های کوفه همراز نخواهم یافت. این حسن که سر بر سینه‌ی تو نهاده است و گریه جگر سوزش امان مرا بریده است روزی خون دل عمر خویش را بواسطه‌ی زهر خیانت بر طشت غربت خواهد ریخت. این حسین که ضجه‌هایش دل ملائکۀ الله را می‌لرزاند و بعید نیست که هم الان قالب تهی کند و جان نازک خویش را به جان تو پیوند زند روزی بجای لبیک، چکاچک شمشیر خواهد شنید و بجای متابعت، خنجر و نیزه و تیر خواهد دید. این زینب که هم اکنون بر پای تو افتاده است و هر لحظه چون شمع، کوچک و کوچکتر می‌شود، مگر نمی‌داند که باید پروانه‌وش به پای چند شمع بسوزد و دم برنیاورد؟  و نمیدانم دخترکی که در یک مصیبت فاطمی اینچنین بی‌تاب است با آن مصیبت‌های عاشورایی چه می‌کند؟ این نو گُلان که اکنون اینچنین جامه می‌درند جز چند روز از فصل خزان عمر تو را درنیافته‌اند. 

📕 کشتی پهلو گرفته ✍سید مهدی شجاعی 

@HAMANDISHAN1348