هم‌اندیشان ۱۳۴۸

هم‌اندیشان راهی به سوی کتاب، فرهنگ، اندیشه

هم‌اندیشان ۱۳۴۸

هم‌اندیشان راهی به سوی کتاب، فرهنگ، اندیشه

هم‌اندیشان ۱۳۴۸

کارگروه دانشجویی کتاب و کتابخوانی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی(ره)

هر کس که با کتاب‌ها 🌺🍃
آرامش یابد، 🌺🍃
راحتی و آسایش از او سلب نمی‌گردد. 🌺🍃

🍃 "امام علی(ع)"🍃

این صفحه توسط یکی از اعضای گروه هم‌اندیشان مدیریت می‌شود.

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۷۰ مطلب با موضوع «معرفی کتاب :: کتابهای داستانی» ثبت شده است

۲۴
آبان

آخرین نشان مردی


بسم الله الرحمن الرحیم

 #معرفی_کتاب📕 

#آخرین_نشان_مردی

اثر: #مهرداد_صدقی


این کتاب از زبان پسری دانشجو به اسم «حامد» است. او وقایع زندگی‌اش را (که خیلی هم خنده‌دار هستند😂) برای ما تعریف می‌کند.


با اینکه این اثر آقای صدقی به پای #آبنبات_هلدار و #آبنبات_پسته‌ای اش نمی‌رسد اما باز هم در هنگام خواندن این کتاب‌شان، خنده از روی لب خواننده محو نمی‌شود.


حامد در حال نوشتن پایان‌نامه و درس خواندن است و وقایع خنده‌دار زندگی‌اش را هم از این برهه‌ی زمانی تا قبولی پدرش در دانشگاهی که خود او هم در آن‌جا درس می‌خواند (😁) و در نهایت عاشق شدنش تعریف می‌کند.


ساختار اجتماعی و خانوادگی داستان، مطابق با زندگی ایرانی_اسلامی است و سعی دارد بحث ازدواج مدرن و سنتی را پیش بکشد.

نشر: #سوره_مهر

قیمت: ۱۶۰۰۰(بروز نیست)

تعداد صفحه: ۲۵۵


ارسالی از خانم حسنپوردکان_دانشکده پرستاری

۲۴
آبان

زخم شانه مسیح

بسم الله الرحمن الرحیم

 #معرفی_کتاب📕 

#زخم_شانه_مسیح

اثر: #علی_شاه‌حاتمی


این کتاب شامل دو #فیلمنامه به نام: «زخم شانه مسیح»، و «ایلیا و‌ ماریا» است.


نویسنده در هر دو داستان سعی دارد تا دین‌های، مسیحیت و اسلام را در قالب انسان‌هایی که به دین‌هایشان عمل می‌کنند، بدون آن‌که کاری به دینِ یکدیگر داشته باشند، در کنار هم بیاورد.


داستان اول مربوط به جنگ و فداکاری رزمندگان مسلمان و مسیحی در کنار یکدیگر است؛ شاید نویسنده از نوشتن این داستان قصد داشته‌است که از فراموش شدن ایثارِ رزمندگان مسیحی، در هشت سال دفاع مقدس جلوگیری کند.


داستان دوم نیز درمورد فرزندی بی‌مادر و مادری بی‌فرزند است، که طی جریان مسابقه‌ای، ایلیا از #ایران و ماریا از #ایتالیا با هم آشنا می‌شوند و کمبود عاطفی خود را در کنار هم حل می‌کنند و..


انتشارات: #نیستان

تعداد صفحه: ۱۷۳


ارسالی از خانم حسنپوردکان_دانشکده پرستاری

۲۱
آبان
۱۹
آبان

برش کتاب

کاروان اسرا از ما دورتر و دورتر می‌شد. سرباز عراقی می‌خواست ما را به بقیه‌ اسرا برساند. جلوی هر تانک و نفربری که از انجا رد می‌شد دست بلند می‌کرد. اما کسی برای سوار کردن ما نمی‌ایستاد. عاقبت توانست راننده‌ نفربری را که داشت دو درجه‌دار مجروح عراقی را به پشت خط منتقل می‌کرد راضی کند که ما را هم با خودش ببرد. به سختی اکبر را روی نفربر گذاشتیم؛ خوابیده روی سطح صاف و داغ شده از گرمای افتاب. مامور جدید از نفربر بالا آمد. به اکبر، که بی‌رمق خوابیده بود و به حسن نگاهی انداخت. سیلی محکمی به صورت حسن زد. آمد به سمت من و بی‌سوال و جواب یک سیلی هم به من زد. پنجه‌ سنگین سرباز عراقی در صورتم که نشست یک‌دفعه «اسارت» را تمام و کمال حس کردم.  
#سیلی و #اسیری ملازم یکدیگرند. اگر بیست سال جایی اسیر باشی، آغاز اساراتت درست زمانی است که اولین سیلی را می‌خوری! اولین سیلی حس غریبی دارد. یک‌‌دفعه ناامیدت می‌کند از نجات و خلاصی و همه‌ امیدت به سمت خداوند می‌رود. خودت را دربست می‌سپاری به قدرت بزرگی که خدای آسمان‌ها و زمین است. درد می‌کشی و تحقیر می‌شوی و این دومی کشنده است. تحقیر شدن من با اولین سیلی حدّ و حساب نداشت. داشتم از مرد عرب سیه‌چرده‌ای سیلی می‌خورم که با پوتین‌هایش روی خاک وطنم راه می‌رفت. سیلی خوردن از متجاوز دردی مضاعف دارد. برای تخمین درد یک سیلی ملاک هست؛ اینکه کدام سوی خط مرزی باشی. اگر این طرف، در خاک خودت، باشی درد این سیلی فرق می‌کند تا آنکه آن‌سوی مرز در خاک دشمن باشی و من این طرف، روی زمین خوزستان، سیلی خوردم؛ یک سیلی پردرد!  
📚از کتاب آن بیست و سه نفر| نوشته‌ی احمد یوسف زاده


۱۶
آبان

حاء سین نون


امروز، #شانزدهم_آبان ماه، در کتاویژه‌ی کتاویم ، به مناسبت #شهادت_امام_حسن_مجتبی(ع) ، کتاب #حا_سین_نون نوشته‌ی #سید_علی_شجاعی پیشنهاد شده‌است. 

اکنون به معرفی مختصری از آن می‌پردازیم:


《رمان، روایتی است از زندگانی امام حسن مجتبی (ع)، در بستر زمانی شهادت حضرت امیر و آغاز خلافت امام تا شهادت ایشان و محوریت موضوع صلح.

شجاعی در این رمان با رفت‌وبرگشت‌های راوی میان دو جبهه امام و معاویه و بازسازی و بازیابی اهداف و افکار و شخصیت معاویه، تصویری جدید از صلح امام به مخاطب ارائه میدهد.

۱۲
آبان

به کودکی که هرگز زاده نشد


#برشی_از_کتاب 📖

هرچه انسان تر باشیم، زخمها عمیق تر خواهند بود... هرچه بیشتر دوست بداریم بیشتر غصه خواهیم داشت... بیشتر فراق خواهیم کشید و تنهایی یمان بیشتر خواهد شد... شادی ها لحظه ای و گذرا هستند...

شاید خاطرات بعضی از آن ها تا ابد در یاد بماند اما رنج ها داستانش فرق می کند. تا عمق وجود آدم رخنه می کند و ما هر روز با آنها زندگی می کنیم... انگار این خاصیت انسان بودن است ...!


ارسالی از آقای کرامتی_دانشکده توانبخشی 


۱۲
آبان

📕کتابی جذاب و #طنز و در عین حال کاملا واقعی 

همراه با #کاریکاتور

تاریخ مستطاب آمریکا

#معرفی_کتاب

#تاریخ_مستطاب_آمریکا

تاریخ ایالات متحده آمریکا خیلی جدی است. آن قدر جدی که حتی بخشها و قسمت های شوخی آن هم جدی است و طبیعی است شوخی با این تاریخ بسیار جدی ، کار ساده‌ای نیست، چون آمریکایی ها برخلاف ظاهرشان بیش از حد مجاز جدی اند!

به هرحال در صفحات اینده خواهید دید که ما چگونه از پس این مهم بر آمدیم آن هم در حالتی که تاریخ و جغرافیاو تفکر و همه چیز دیگر در آمریکا به سه موضوع اصلی و محوری باز میگردند:"دموکراسی" "حقوق بشر" و "ازادی " اصولا هیچ چیز در امریکا نیست که به این امور مربوط نباشد.چه جوری اش را باید بخوانید!

قسمتی از کتاب درمورد خود امریکا و تاریخشان است. قسمتی دیگر درمورد امریکا و "ماست" و بخشی هم به آمریکا و دیگران ( غیرما!) اختصاص یافته!

هدف این کتاب آموزش تاریخ نیست بلکه روایت آن است.به همین دلیل هرچه در این کتاب میخوانید "مستند" است یعنی منابع و اسنادش موجود است و هیچ مطلبی بدون سند نیامده اما راست و دروغش گردن ما نیست؛ گردن نویسندگان محترم مطالبی است که نشانی آن در انتهای هر مطلب آمده! آنهایی که حال و حوصله تحقیق دارند به منابع مراجعه کنند و آنهایی که بی حال و حوصله اند به ما اعتماد کنند!


ارسالی از خانم تنهایی_دانشکده توانبخشی 

۱۲
آبان

من زنده‌ام

#معرفی_کتاب📕

#من_زنده‌ام

این کتاب در حوزه اسارت و بخشی از خاطرات نانوشته #4بانوی_اسیر_ایرانی به نگارش در آمده تا پاسخگویی بسیاری از سوالات بدون پاسخ در حوزه اسارت بانوان ایرانی در زندان های رژیم بعثی در دوران هشت سال دفاع مقدس باشد.

سی و چند روز بیشتر از حمله ی رژیم بعث به ایران نگذشته بود که چهار نفر از دختران امام خمینی دست نامحرمان اسیر شدند! «بنات الخمینی» عنوانی بود که سربازان صدام به چهار بانوی امدادگر ایرانی داده بودند. بعثی ها اول که ماشین شان را محاصره می کنند، از خوشحالی پایکوبی می کنند و پشت بی سیم به فرماندهان شان اعلام می کنند که دختران خمینی را گرفتیم! بعدتر برخی دیگر از افسران بازجو به این بانوان غیرنظامی می گویند از نظر ما شما ژنرال های ایرانی هستید!

عنوان کتاب که بر روی جلد چاپ شده، دستخط #معصومه_آباد است. آن روز که برای فرار از بی خبری مفقودالاثری برای خانواده اش یا هر کسی که می توانست فارسی بخواند نوشته بود: «من زنده ام. معصومه آباد.»

معصومه آباد می گوید: «با خودم عهد بستم که حقیقت را هم چنان که دیده و شنیدم بدون اغراق بگویم. مبالغه آفت حقیقت است. آن جایی که گریه کردم، می گویم گریه کردم و آن جا که ترسیدم، می گویم ترسیدم!» لحن اثر پا به پای احوال نویسنده و عرصه های مختلفی که تجربه می کند پیش می رود. گاهی که راوی و نویسنده ی اثر عصبانی یا رنجور است، کلمات و توصیف ها از همین جنس اند.


رهبر معظم انقلاب(مد ظله العالی)بر این کتاب تقریظی نگاشته‌اند.


۱۲
آبان

#معرفی_کتاب 📕


رسول مولتان

#رسول_مولتان 

رسول مولتان روایتی از زندگی سردار شهید سید محمدعلی رحیمی از زاویه دید همسر شهید می‌باشد که به کوشش #زینب_عرفانیان به رشته ی تحریر درآمده است.

نویسنده درباره‌ی این کتاب می‌نویسد:

رسول مولتان روایت واقع گرایانه‌ی زندگی شهید سید محمد علی رحیمی است از زبان همسرش.

روایتی از روزهایی که در غربت، زیر تیغ وهابیت گذراند ولی میدان را خالی نکرد.

میدان را خالی نکرد تا حرف امام (ره) زمین نماند و ندای انقلاب اسلامی را به گوش هر شنوا و تشنه‌ی حقیقتی برساند.

عرصه‌ی فرهنگ شد میدان مبارزه‌اش و قلمش سلاحش.

رسول مولتان تنها گوشه‌ای از جهاد خستگی ناپذیرش است، که در هفت فصل گنجانده شده است.

و اندک تلاشی است در نشان دادن گوشه‌ای از چهره‌ی فرزندان خلف وهابیت و اسرائیل که ریختن خون شهید سید محمد علی رحیمی و امثال او تنها یکی از جرایمشان است و جهد عاجزشان. چرا که بر کسی پوشیده نیست، وی و همرزمان شهیدش که خونشان در راه استحکام و صدور انقلاب ریخته شد، رضایتمندانه از جنت اعلی می‌نگرند و می‌شنوند: «مفاهیم انقلاب و مفاهیم اسلام، عطر گل‌های بهاری است. هیچ کس نمی‌تواند جلوی آن را بگیرد. پخش می‌شود. همه جا می‌رود. نسیم روح‌افزا و روان‌بخشی است که همه جا را به خودی خود می‌گیرد. حالا جنجال کنند، داد و بیداد کنند، رفته. صادر شده…»


۰۸
آبان

هرگز رهایم نکن


#معرفی_کتاب 📕

 #هرگز_رهایم_مکن

 #کازوئو_ایشی_گورو


✅ "هرگز رهایم مکن" اثری از کازوئو ایشی گورو نویسنده ژاپنی‌الاصل است که با ترجمه سهیل سمی انتشار یافته.

✅ نمی‌توان این رمان را در طبقه‌بندی‌های رایج قرار داد چرا که نویسنده در کنار همذات‌پنداری با شخصیت‌های داستان درصدد پاسخگویی به سؤالات بسیاری است که نشان می‌دهد، این رمان یک کتاب سرگرم‌کننده است.

✅ کتاب هرگز رهایم مکن آن طور که از عنوانش برمی‌آید جزو قصه های عاشقانه آبکی نیست. اصلا عاشقانه نیست گرچه از عشق حرف می زند اما عاشقانه حرف نمی زند.