۰۷
شهریور
#مسئولیت_و_سازندگی
#علی_صفائی_حائری
بایکی از دوستان خوبم بر سر سفره نشسته بودیم، او به پیاز علاقه داشت و به خوردن آن مشغول بود، کودکی که در آن جا بود مقداری از آن پیاز را در دهان گذاشت، اشکش سرازیر شد وزبانش سوخت، و آن را رها کرد.
دوستم خندید، خنده ای پربار و پر از برداشت؛ که عده ای به خاطر جهتی از چیزها می گذرند اما عده ای دیگر همان چیزرا به همان خاطر می خواهند. آن تیزی و تندی که کودک را فراری کرده، مرا به سوی خود کشانده است.و سپس ادامه داد: در برابر سختی ها و ناراحتی ها عده ای به همان خاطر که ما فرار می کنیم به استقبال می روند و از سختی ها بهره می گیرند. همان دردها و فشار ها که ما را از پا در می آورد، همان ها به عنوان پا، عامل حرکت و پیشرفت و ورزیدگی عده ای می شود.
ارسالی از خانم نیک پور _ دانشکده توانبخشی