#معرفی_کتاب📕
#بال_آتش_بال_خون
#مصطفی_جمشیدی
کتاب «بال آتش، بال خون» از سری داستانهای دفاع مقدس است که در دو فصل گردآوری شده است که روایتهای فصل اول، عموما درباره شخصیت #شهید_دوران و خلبانی وی نگاشته شده و شامل خاطرههایی از همرزمان اوست. در فصل دوم که کوتاهتر است بیشتر شخصیت درونی ایشان مد نظر است و یک بعد ناشناخته از این شهید را نشان میدهد که در این فصل، همسر او هم نقش پررنگی دارد.
#بخشی_از_کتاب📖
«اگر در جیبش حین رفتن به سمت جیپ برای پرواز، بیسکویت یا تخم آفتابگردان داشت، یواشکی آنها را در طول حاشیه باغچه کوچک میریخت تا پرندهها ناهار و شامشان مهیا باشد. برای خلبان، آنها فقط روی زمین زیبا بودند و دیدنشان در آسمان -اگر مقدور بود- دلهرهای فقط ویا هراسی مسلط و منحوس بود. در امریکا -بخصوص تگزاس- در اولین پرواز بدون استاد در آخرین لحظه بلند شدن از زمین، دستههای مرغابی مهاجر، همردیف خط کناری باند در حال پرواز بودند.
نگهبانها با تفنگهای مخصوص و با کلاههایی که رویشان حروف گرینگو منقوش بود، مداوم در محوطهها در حال گشت به سوی اینجور پرندهها شلیک میکردند و از قضا حقوق خوبی هم میگرفتند؛ اما فوج فوج از این پرندهها -دور مانده از قشون در حال مهاجرت- به محوطههای فرودگاه میرسیدند و هر روز کار تفنگچیها شکار آنها بود. اما اینجا اینقدر نبودند که کارکنان پرواز محتاج این تدابیر باشند.»