هم‌اندیشان ۱۳۴۸

هم‌اندیشان راهی به سوی کتاب، فرهنگ، اندیشه

هم‌اندیشان ۱۳۴۸

هم‌اندیشان راهی به سوی کتاب، فرهنگ، اندیشه

هم‌اندیشان ۱۳۴۸

کارگروه دانشجویی کتاب و کتابخوانی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی(ره)

هر کس که با کتاب‌ها 🌺🍃
آرامش یابد، 🌺🍃
راحتی و آسایش از او سلب نمی‌گردد. 🌺🍃

🍃 "امام علی(ع)"🍃

این صفحه توسط یکی از اعضای گروه هم‌اندیشان مدیریت می‌شود.

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کتاب حاء سین نون» ثبت شده است

۱۶
آبان

حاء سین نون


امروز، #شانزدهم_آبان ماه، در کتاویژه‌ی کتاویم ، به مناسبت #شهادت_امام_حسن_مجتبی(ع) ، کتاب #حا_سین_نون نوشته‌ی #سید_علی_شجاعی پیشنهاد شده‌است. 

اکنون به معرفی مختصری از آن می‌پردازیم:


《رمان، روایتی است از زندگانی امام حسن مجتبی (ع)، در بستر زمانی شهادت حضرت امیر و آغاز خلافت امام تا شهادت ایشان و محوریت موضوع صلح.

شجاعی در این رمان با رفت‌وبرگشت‌های راوی میان دو جبهه امام و معاویه و بازسازی و بازیابی اهداف و افکار و شخصیت معاویه، تصویری جدید از صلح امام به مخاطب ارائه میدهد.

۰۳
آبان

#برشی_از_کتاب📖

#حاء_سین_نون


ما هر چهار...منتظر...مضطرب....ترسان مهیای مرگ...چرا پس نمیخواند و نمیشوراند این سیل فاتحان را برما؟

_فاذهبوا فانتم الطلقاء....

نه....کاش بکشد...مثله....تکه تکه....بسوزاند....مصلوب....بشنو ابوسفیان!بزرگ خاندان امیه!امیرِ اکنون آزاد شده....اکنون رسوا....اکنون ننگ بر پیشانی....بشنو پسر حرب....

محمد بر در کعبه ایستاده و شکوه اش تحقیر همه ما:

_بروید که آزاد گشتید....

زانوهایم سست میشود...این ننگ را طوفان نوح هم از پیشانی فرزندان امیه نخواهد شست...ناله میزنم.....یاصخر لاتسلمن....

ابوسفیان مسلمان شده،او که پسر حرب،او که پسر عبدالشمس....او که از جان،دشمن محمد و هاشمیان....چه سرنوشت شومی نوشت برای فرزندان امیه الاکبر،که باید برای نوزادشان-فاذهبوا انتم الطلقاء بخوانند...

نیم جان کنار تکه شکسته ای از عزی عزا گرفته ام...خدایی که محمد و علی به ناجوانمردی از قلبمان ستاندند شکستند و....تا همیشه گردن ما افراشته نخواهد شد از سنگینی انتم الطلقاء...

تکه ای از عزی را میبوسم...برچشم میگذارم...اشک نریز خدای بزرگ روزهای سختمان....مویه نکن خدای مهربان ایام عسرتمان...معاویه روزی ننگ یابن الطلقاء را از دامن فرزندان امیه می سترد....من فرزند آزادشدگان نخواهم ماند...به تکه شکسته های تو سوگند....


ارسالی از خانم میرمرادی_دانشکده پرستاری