معرفی کتاب ساحل

 

 

 

 

معرفی کتاب

برش کتاب

من که در زمان طوفان نوح فراموشت نکردم، آن‌جا در وجود جدّ جدّت نجاتت دادم. آن روز تو را هلاکت نکردم و در آغوشت گرفتم. حالا امروز کجا رهایت می‌کنم! خودم با دست خودم خلقت کردم، ...

 

 

هر روز گرهی از کارت گشودم هر روز انواع نعمت‌ها را به سویت سرازیر کردم. و تو با وجود این‌که بی‌وفایی دنیا و اهل آن را می‌بینی باز خود را به پای آن‌ها فدا می‌کنی و به من ظن و گمان بد می‌بری؟ چرا نمی‌توانی مرا تکیه‌گاه خودت حساب کنی؟...

 

 

چرا این همه تشویش؟!

 

#هفت_سین_کتاب

 

درست دو شبِ پیش بود که به درگاهت گله‌مند آمدم، آنقدر گله کردم که خواستم انکار کنم همه‌چیز را اما، چه کسی می‌تواند انکار کند تو را که دلها ناخودآگاه بر وجود تو آگاهند و همینکه در ضمیر خویش لب به سخن می‌گشایند حکایت از همین ماجراست...

آرامشم از دست رفته بود... و دیشب درست آخرهای شب خواستم چیزی بخوانم که آرامم کند، دست بردم و دنبال کتابی گشتم، یک کتاب که از کتابخانه جلوی درب بسیج دانشکده به امانت برداشته‌ام و رویش نوشته ((مثنوی درمانی)) تجربه‌ای نو برای آرامش در دنیای امروز، دستانم را نوازش کرد...

 

به پیشگاه حضرت عشق، صبح قریب، ساحل امن، مهدی موعود

 

 

 

...وقتی خودت بی‌وفایی وفادارترین‌ها را می‌بینی و می‌شکنی، می‌دانی که شراره‌های دلت به دنبال خورشیدی است که هیچ‌گاه غروب نکند و تو را تنها نگذارد...

 

چون کشتی در دل طوفان،یارا، یارا

 

دریاب ای ساحل دریا، ما را، ما را

 

خواندن این کتاب پیشنهاد می‌شود؛ مخصوصا به آن دسته از عزیزانی که دوست دارند چون نوح پیشگامان دعوت به راه عشق باشند... ساحل کوتاه اما خواندنی...

 

نویسنده: هیات تحریریه موسسه فرهنگی مطالعاتی شمس الشموس