#خلاصه_اثر
#شُنام
شنام خاطرات رزمندهای سپاهی و 16 ساله است که به کردستان اعزام میشود و در عملیات قلهی شُنام بسیاری از دوستانش شهید میشوند. او به همراه برادرش توسط گروهک ضد انقلاب کومله اسیر میشود. برادرش در زندان به شهادت میرسد و خود او در معرض اعدام قرار میگیرد. او عاشق دختر 17_16 ساله کرد به نام شیلان میشود. شیلان به او کمک میکند، خبر شهادت برادرش را میدهد و از اعدام او جلوگیری میکند. بعد از یکسال از اسارت آزاد میشود و در سپاه کردستان میبیند که شیلان هم فرار کرده است.از او رفع اتهام میکند و میماند که او آزاد شود، او را به خانهی دایی اش میرساند. به خانهی خود در اسد آباد برمیگردد. یکماه بعد از آزادی برای آموزش به کرمانشاه میرود، ولی به جای پادگان به خانهی دایی شیلان به سقز میرود.......
ارسالی از خانم تنهایی_دانشکده توانبخشی