هم‌اندیشان ۱۳۴۸

هم‌اندیشان راهی به سوی کتاب، فرهنگ، اندیشه

هم‌اندیشان ۱۳۴۸

هم‌اندیشان راهی به سوی کتاب، فرهنگ، اندیشه

هم‌اندیشان ۱۳۴۸

کارگروه دانشجویی کتاب و کتابخوانی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی(ره)

هر کس که با کتاب‌ها 🌺🍃
آرامش یابد، 🌺🍃
راحتی و آسایش از او سلب نمی‌گردد. 🌺🍃

🍃 "امام علی(ع)"🍃

این صفحه توسط یکی از اعضای گروه هم‌اندیشان مدیریت می‌شود.

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱۰۸ مطلب با موضوع «برش کتاب» ثبت شده است

۲۴
آبان

#برشی_از_کتاب 📔

#کویر

#دکتر_علی_شریعتی 


آن شب نیز من خود را بر روی بام خانه گذاشته بودم و به نظاره آسمان رفته بودم؛ گرم تماشا و غرق در این دریای سبز معلقی که بر آن، مرغان الماس‌پر ستارگان زیبا و خاموش، تک‌تک از غیب سر می‌زنند و دسته‌دسته به بازی افسونکاری شنا می‌کنند. آن شب نیز ماه با تلالو پرشکوهش که تنها لبخند نوازشی است که طبیعت بر چهره نفرین‌شدگان کویر می‌نوازد از راه رسید و گلهای الماس شکفتند و قندیل زیبای پروین ـ که هر شب، دست ناپیدای الهه‌ای آنرا از گوشه آسمان، آرام‌آرام، به گوشه‌ای دیگر می‌برد ـ سر زد و آن جاده روشن و خیال‌انگیزی که گویی، یک راست، به ابدیت می‌پیوندد: «شاهراه علی»، «راه مکه»! که بعدها دبیرانم خندیدند که: نه جانم، «کهکشان»! و حال می‌فهمم که چه اسم زشتی! کهکشان، یعنی از آنجا کاه می‌کشیده‌اند و اینها هم کاههایی است که بر راه ریخته است! شگفتا که نگاههای لوکس مردم اسفالت‌نشین شهر آنرا کهکشان می‌بینند و دهاتیهای کاهکش کویر، شاهراه علی، راه کعبه، راهی که علی از آن به کعبه می‌رود! کلمات را کنار زنید و در زیر آن، روحی را که در این تلقی و تعبیر پنهان است تماشا کنید! و آن تیرهای نورانی که، گاه‌گاه، بر جان سیاه شب فرو می‌رود؛ تیر فرشتگان نگهبان ملکوت خداوند در بارگاه آسمانیش! که هر گاه شیطان و دیوان هم‌دستش می‌کوشند به حیله، گوشه‌ای از شب را بشکافند و به آنجا که قداست اهوراییش را کام هیچ پلیدی‌یی نباید بیالاید و نامحرم را در آن خلوت انس راه نیست، سرکشند تا رازی را که عصمت عظیمش نباید در کاسه این فهم‌های پلید ریزد، دزدانه بشنوند، پرده‌داران حرم ستر و عفاف ملکوت آنها را با این شهاب‌های آتشین می‌زنند و بسوی کویر می‌رانند...


۲۴
آبان


#معرفی_کتاب

شرح "چهل حدیث" امام خمینی

به قلم :جوادمحدثی


-این کتاب اثری پرسود ودستور العمل #اخلاقی است که دل ودیده رهپویان خودسازی رابه سوی خود کشیده است.همراهی و آمیختگی مباحث اخلاقی این کتاب با آیات الهی و روایات معصومین (ع)یکی از ویژگی های این اثر است که لطایف وظرایف معرفتی و اخلاقی در ذیل آن ها جلوه ای فزاینده یافته است .این کتاب شامل چهل مبحث از جمله :جهادبانفس،ریا،نفاق،صبر و...می باشد

برشی از کتاب در ادامه مطلب...

۲۴
آبان

درباره‌ گذشته قضاوت کردن کار آسانیست. اما وقتی خودتان در جریان طوفان می‌افتید و سیل غران زندگی شما را از صخره‌ای در دهان امواج مخوف پرتاب می‌کند، آنجا اگر توانستید همت به خرج دهید، آنجا اگر ایستادگی کردید، اگر از خطر واهمه‌ای به خود راه ندادید، بله، آن وقت در دوران آرامش، لذت هستی را می‌چشید.


📚از کتاب #چشم‌هایش | بزرگ علوی

۲۴
آبان

عَلَق

#علق


خاطرات ما و سوره مبارکه علق


#سمیه_افشار


با همکاری#احمدرضا_اخوت



می خواند، می نویسد، درس می دهد، می آموزد و می آموزاند.


به سیمایش که نگاه می کنی، آرامش می بینی و اشتیاق. آنقدر بی وقفه تلاش می کند برای نجات و هدایت مردم که گاهی گمان می کنی خودش را فراموش کرده است، از خودش که می پرسی می گوید هیچ است در دستگاه کبریایی رب عالم. می خندد و می گوید دست و‌ پایی می زنیم برای آنکه شاید بعد مرگ بگویند دوست داشت در جرگه صالحان دراید ولی بضاعت اندکش مجالش نداد، پس بر اندک او خورده مگیرید.


به خود می‌گویی اگر سعی و تلاش او اندک است، پس زندگی کردن تو‌ چیست؟ اگر بضاعت او مجالی برای صالح شدنش نمی دهد، پس تو در کجای راهی؟!!!


ترس تا عمق جانت نفوذ می کند. می ترسی از آن روزی که بعد مرگت بگویند هیچ‌دست و پایی نزد و دوست نداشت در جرگه صالحان قرار گیرد پس از خوبان جدایش کنید که جایگاهش دوزخ است...


ارسالی از خانم اکبری_دانشکده پرستاری 


۲۱
آبان

#برشی_از_کتاب 📖

#علی_از_زبان_علی


[شما نهروانیان] ادعا کردید که من جانشین رسول خدا صلی‌الله علیه و آله بودم و این جانشینی را ضایع کردم! در حقیقت شما بودید که با من مخالفت کردید و بر من پیشی گرفتید و زمام امور را از دست من خارج ساختید. جانشینان انبیا وظیفه ندارند که مردم را با زور و به هر طریقی تحت فرمان خود درآورند. خداوند انبیا را مبعوث می‌کند و آنان مردم را به سوی خویش فرا می‌خوانند و همان انبیا جانشین خود را به مردم معرفی می‌کنند و نیازی نیست که وصی پیامبر صلی‌الله علیه و آله بر این امر اصرار بورزد. بلکه وظیفه اهل ایمان است که به سراغ وصی رسول خدا بروند!


اگر خدا فرموده است: (و برای خدا، حج آن خانه بر عهده مردم است، کسی که بتواند به سوی آن راه یابد.) (آل عمران – ۹۷)


چنانچه مردم حج خانه خدا را ترک کنند، نقصی بر خانه خدا وارد نمی‌شود و از ارزش آن کاسته نمی‌شود؛ بلکه این مردم هستند که به دلیل ترک حج گرفتار گناه شده‌اند! زیرا خداوند این خانه را برای مردم نشانه هدایت قرار داده است.


موقعیت من نیز چنین است که رسول خدا صلی‌الله علیه و آله مرا به‌عنوان نشانه هدایت منصوب کردند و فرمودند: یا علی، جایگاه تو نسبت به من، همانند جایگاه هارون نسبت به موسی است و جایگاه تو همانند جایگاه کعبه است که باید مردم به سراغ کعبه بروند و نه اینکه کعبه به سراغ مردم برود.


۲۱
آبان

بابا گفت: فقط یک گناه وجود دارد. آن هم دزدی است. هر گناه دیگر هم نوعی دزدی است.می فهمی چه می گویم؟


مأیوسانه آرزو کردم کاش می فهمیدم و گفتم: نه، باباجون!


بابا گفت: اگر مردی را بکشی یک زندگی را می دزدی.حق زنش را از داشتن شوهر می دزدی. حق بچه هایش را از داشتن پدر می دزدی. وقتی دروغ می گویی حق کسی را از دانستن حقیقت می دزدی. وقتی تقلب می کنی حق را از انصاف می دزدی.می فهمی؟


📚از کتاب #بادبادک_باز | نوشته‌ی خالد حسینی


۱۹
آبان

برش کتاب

کاروان اسرا از ما دورتر و دورتر می‌شد. سرباز عراقی می‌خواست ما را به بقیه‌ اسرا برساند. جلوی هر تانک و نفربری که از انجا رد می‌شد دست بلند می‌کرد. اما کسی برای سوار کردن ما نمی‌ایستاد. عاقبت توانست راننده‌ نفربری را که داشت دو درجه‌دار مجروح عراقی را به پشت خط منتقل می‌کرد راضی کند که ما را هم با خودش ببرد. به سختی اکبر را روی نفربر گذاشتیم؛ خوابیده روی سطح صاف و داغ شده از گرمای افتاب. مامور جدید از نفربر بالا آمد. به اکبر، که بی‌رمق خوابیده بود و به حسن نگاهی انداخت. سیلی محکمی به صورت حسن زد. آمد به سمت من و بی‌سوال و جواب یک سیلی هم به من زد. پنجه‌ سنگین سرباز عراقی در صورتم که نشست یک‌دفعه «اسارت» را تمام و کمال حس کردم.  
#سیلی و #اسیری ملازم یکدیگرند. اگر بیست سال جایی اسیر باشی، آغاز اساراتت درست زمانی است که اولین سیلی را می‌خوری! اولین سیلی حس غریبی دارد. یک‌‌دفعه ناامیدت می‌کند از نجات و خلاصی و همه‌ امیدت به سمت خداوند می‌رود. خودت را دربست می‌سپاری به قدرت بزرگی که خدای آسمان‌ها و زمین است. درد می‌کشی و تحقیر می‌شوی و این دومی کشنده است. تحقیر شدن من با اولین سیلی حدّ و حساب نداشت. داشتم از مرد عرب سیه‌چرده‌ای سیلی می‌خورم که با پوتین‌هایش روی خاک وطنم راه می‌رفت. سیلی خوردن از متجاوز دردی مضاعف دارد. برای تخمین درد یک سیلی ملاک هست؛ اینکه کدام سوی خط مرزی باشی. اگر این طرف، در خاک خودت، باشی درد این سیلی فرق می‌کند تا آنکه آن‌سوی مرز در خاک دشمن باشی و من این طرف، روی زمین خوزستان، سیلی خوردم؛ یک سیلی پردرد!  
📚از کتاب آن بیست و سه نفر| نوشته‌ی احمد یوسف زاده


۱۷
آبان

به بلندای آن ردا

امروز #هفدهم_آبان_ماه ، در کتاویژه‌ی #کتاویم به مناسبت #شهادت_امام_رضا(ع)،کتاب #به_بلندای_آن_ردا نوشته‌ی #سید_علی_شجاعی پیشنهاد شده است. 

اکنون به معرفی مختصری از آن می‌پردازیم:

۱۶
آبان

حاء سین نون


امروز، #شانزدهم_آبان ماه، در کتاویژه‌ی کتاویم ، به مناسبت #شهادت_امام_حسن_مجتبی(ع) ، کتاب #حا_سین_نون نوشته‌ی #سید_علی_شجاعی پیشنهاد شده‌است. 

اکنون به معرفی مختصری از آن می‌پردازیم:


《رمان، روایتی است از زندگانی امام حسن مجتبی (ع)، در بستر زمانی شهادت حضرت امیر و آغاز خلافت امام تا شهادت ایشان و محوریت موضوع صلح.

شجاعی در این رمان با رفت‌وبرگشت‌های راوی میان دو جبهه امام و معاویه و بازسازی و بازیابی اهداف و افکار و شخصیت معاویه، تصویری جدید از صلح امام به مخاطب ارائه میدهد.

۱۲
آبان

به کودکی که هرگز زاده نشد


#برشی_از_کتاب 📖

هرچه انسان تر باشیم، زخمها عمیق تر خواهند بود... هرچه بیشتر دوست بداریم بیشتر غصه خواهیم داشت... بیشتر فراق خواهیم کشید و تنهایی یمان بیشتر خواهد شد... شادی ها لحظه ای و گذرا هستند...

شاید خاطرات بعضی از آن ها تا ابد در یاد بماند اما رنج ها داستانش فرق می کند. تا عمق وجود آدم رخنه می کند و ما هر روز با آنها زندگی می کنیم... انگار این خاصیت انسان بودن است ...!


ارسالی از آقای کرامتی_دانشکده توانبخشی