#برشی_از_کتاب📚
#یک_عاشقانهی_آرام
#نادر_ابراهیمی
عسل گفت: نگاه کن! به بازی گنجشکها روی برف، چه آسوده و بی خیال میخندد.
گیله مرد کوچکاندام، پاسخ داد: زمانی که کودکی میخندد ، باور دارد که تمام دنیا در حال خندیدن است، و زمانی که یک انسان ناتوان را خستگی از پای درمیآورد ، گمان میبرد که خستگی، سراسر جهان را از پای درآورده است.
چرا ناامیدان، دوست دارند که ناامیدی شان را لجوجانه تبلیغ کنند؟
چرا سرخوردگان مایلند که سرخوردگی را یک اصل جهانی ازلی_ابدی قلمداد کنند؟
چرا پوچ گرایان، خود را، برای اثبات پوچ بودن جهانی که ما عاشقانه و شادمانه در آن میجنگیم، پاره پاره میکنند؟
آیا همین که روشنفکران بخواهند بیماریشان به تن و روح دیگران سرایت کند، دلیل بر رذالت بی حساب ایشان نیست؟
من هرگز نمیگویم در هیچ لحظهای از این سفر دشوار، گرفتار ناامیدی نباید شد. من میگویم: به امید بازمیگردیم _ قبل از آنکه ناامیدی، نابودمان کند.
ارسالی از خانم احمدیان_دانشکده پزشکی