هم‌اندیشان ۱۳۴۸

هم‌اندیشان راهی به سوی کتاب، فرهنگ، اندیشه

هم‌اندیشان ۱۳۴۸

هم‌اندیشان راهی به سوی کتاب، فرهنگ، اندیشه

هم‌اندیشان ۱۳۴۸

کارگروه دانشجویی کتاب و کتابخوانی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی(ره)

هر کس که با کتاب‌ها 🌺🍃
آرامش یابد، 🌺🍃
راحتی و آسایش از او سلب نمی‌گردد. 🌺🍃

🍃 "امام علی(ع)"🍃

این صفحه توسط یکی از اعضای گروه هم‌اندیشان مدیریت می‌شود.

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۵۹ مطلب با موضوع «معرفی کتاب :: کتاب تاریخی» ثبت شده است

۱۰
آذر

کتاویژه آذرماه


امروز #۱۰ام_آذرماه ، بمناسبت سالروز #شهادت_آیت‌الله_سیدحسن_مدرس و روز مجلس شورای اسلامی، در کتاویم پاییز، کتاب #مردان_مبارز پیشنهاد شده است. اکنون به معرفی مختصریاز آن می‌پردازیم: کتاب «مردان مبارز» در بخش نخست به شرح زندگی میرزا کوچک خان، قهرمان قیام جنگل و در بخش دوم به داستان زندگی سید حسن مدرس، مرد مبارزه و سیاست می‌پردازد. این کتاب یکی از جلد‌های مجموعه «تاریخ ایران» است که در هر مجلد آن چهره‌های تاریخی کشور معرفی می‌شوند. بخش دوم کتاب که به زندگی و اقدامات شهید سید حسن مدرس اختصاص داده شده است، راوی زندگی و فعالیت‌های سیاسی سید حسن مدرس و دربرگیرنده شش فصل است. «زندگی شهید مدرس، از آغاز تا قبل از ورود به مجلس شورای ملی»، «ویژگی‌های شخصیتی شهید مدرس»، « شهید مدرس در مجلس شورای ملی»، «اندیشه‌های شهید مدرس»، «شهید مدرس از نگاه دیگران»‌ و «سال‌های پایانی زندگی شهید مدرس» فصول شش‌گانه این کتاب را تشکیل می‌دهند. فصل ششم و پایانی کتاب به سال‌های پایانی زندگی مدرس پرداخته است. مخالفت‌ها از سوی رضاخان بر مدرس روز به روز شدت می‌گرفت تا اینکه در نهایت از حضور او در دوره هفتم مجلس جلوگیری شد. او تا مرداد سال 1347 هجری قمری در مجلس فعالیت می‌کرد و بعد از آن در منزل حضور داشت تا اینکه به مدت 9 سال به خواف تبعید و بعد از آن نیز به کاشمر منتقل شد. رضاخان «میرزا کاظم جهان‌سوزی» یکی از افسران خون‌ریز شهربانی قم را برای اجرای نقشه قتل وی به کاشمر فرستاد . آنها ابتدا از طریق سم و سپس پیچیدن پارچه عمامه به گردن مدرس، او را در 26 رمضان سال 1356 هجری قمری به شهادت رساندند.

مولف: عباس رمضانی انتشارات: کتاب تارا تعداد صفحات:۲۷۸صفحه 

۱۰
آذر

سالار تکریت


#تازه‌های_نشر

#سالار_تکریت

《سالار تکریت》 نوشته #مصطفی_زمانی‌فر، مجموعه‌ای از خاطرات ۳۰ ماه اسارت جوان ۱۸ ساله‌ یزدی به نام سیدحسین سالاری در اردوگاه ۱۱ تکریت رژیم بعث عراق است.


این سرباز ارتش که در واحد مهندسی رزمی لشکر ۸۱ باختران مشغول خدمت بود در آخرین روز سال ۱۳۶۶ در عملیاتی در منطقه غرب کشور از ناحیه پای راست مجروح شد و پس از چهار شبانه روز در حالی‌ که رمقی در بدن نداشت به اسارت نیروهای عراقی درآمد.


 وی به مدت دو سال و نیم در یکی از مخوف‌ترین و سیاه‌ترین نقطه‌های عراقِ دوران صدام یعنی استخبارات زندانی بود و کسی از او خبر نداشت حتی اسرای اردوگاه هم به خاطر جراحت شدید پایش، امیدی به زنده ماندنش نداشتند، اما این جوان با تحمل درد و رنج فراوان و با وجود شکنجه‌های شدید توانست تمام ناملایمات دوران دشوار اسارت را پشت سر بگذارد و به وطن بازگردد.


📤انتشارات: #سوره_مهر

💰قیمت:۲۸۰۰۰ تومان

۱۰
آذر

بهشت و دوزخ

بسم الله الرحمن الرحیم


#معرفی_کتاب📕

#بهشت_و_دوزخ  

#جعفر_مدرس_صادقی   


🔹این کتاب در قالب #رمان ، بر اساس چند ماه از زندگی دکتر #مصدق در سال ۱۳۱۹ نگاشته شده است که به شرح بازداشت شدن چند ماهه‌ی وی، تا آزاد شدن و بهبود یافتنش می‌پردازد.(ولی نویسنده هیچ اشاره‌ی مستقیمی مبنی بر این‌که این فرد دکتر مصدق است نکرده و تنها با داشتن اطلاعات جانبی می‌توان فهمید منظور نویسنده همان دکتر مصدق است.)

۰۷
آذر

تاب طناب دار

بسم الله الرحمن الرحیم


#معرفی_کتاب📕

#تاب_طناب_دار  

#مهدی_پناهیان   


🔫 یک #رمان هیجان‌انگیز از ماجرای فتنه‌ی۸۸ ...💣


🇮🇷 کتاب، از یک حادثه‌ی آتش‌سوزی در نمایشگاهِ دانشجویی، واقع در قلب #تهران شروع می‌شود و تمام وقایع، از دید سه شخصیت اصلی داستان (یعنی: مجتبی، متین، آتوسا) تا کشف حقیقتِ داستان و تاریخ۹دی، روایت می‌شود.


🇮🇷 این سه شخصیت هر کدام، مسئولِ ایفای نقشِ یک قشر در سال۸۸ هستند؛

👨مجتبی؛ در نقش دانشجوی فعال جبهه‌ی اصلاحات و طرفدار جنبش سبز.

👨متین؛ در نقش دانشجوی بسیجی.

👩آتوسا؛ در نقش منافق و نفوذی از طرف سازمان مجاهدین خلق.


🖊 این نوع روایت‌گری داستان (که اعتراف می‌کنم این نوع روایتگری را تا به حال فقط در چند کتاب دیگر دیده بودم، اما هیچ‌کدام به قدرت این کتاب نبودند، و این نشان از قلم توانمند نویسنده است، و واقعاً جای احسنت گفتن دارد🙂👌)، رمان را به شدت جذاب‌تر کرده و شوق بیشتر خواندن را به مخاطب تزریق می‌کند. همچنین نویسنده با مهارت خاصی، گذشته و حال را هم‌زمان با هم پیش می‌برد بدون آن‌که در خواننده کمترین احساس گیجی ایجاد کند.


📜خلاصه‌ی داستان:

🚫(هشدار: خطر لو رفتن داستان وجود دارد.)🚫

۰۷
آذر

#معرفی_کتاب📕 

#حقیقت_سمیر 


🔹️《حقیقت سمیر》نوشته‌ی #یعقوب_توکلی درباره‌ی سمیر قنطار ،مبارز لبنانی، می‌باشد.


او یکی از مبارزان لبنانی است که به خاطر حضور طولانی مدتش در زندان‌های رژیم صهیونیستی به «سردار اسرا» شهرت یافت و یکی از افرادی بوده که به واسطه حضور طولانی مدتش در زندان، با بسیاری از چهره‌های شاخص مبارز فلسطینی ارتباط داشته است و خاطرات ناگفته بسیاری از آن‌ها در سینه داشته است.  

  

🔸️نویسنده برای نوشتن این کتاب سختی‌های زیادی را تحمل کرده‌است و به گفته‌ی خودش برای اینکه بتواند جزء به جزء زندگی سمیر را برای مخاطبان بازگو کند بیش از ۵۰ جلسه با او داشته است.


نویسنده با استفاده از خاطرات قنطار ، مخاطب را با بخش زیادی از تاریخ فلسطین آشنا میکند و مروری بر جنایات رژیم صهیونیستی بر مردم فلسطین دارد.

#برشی_از_کتاب📖

۰۶
آذر

#معرفی_کتاب📕

#بال_آتش_بال_خون

#مصطفی_جمشیدی 

کتاب «بال آتش، بال خون» از سری داستان‌های‌ دفاع مقدس است که در دو فصل گردآوری شده است که روایت‌های فصل اول، عموما درباره شخصیت #شهید_دوران و خلبانی وی نگاشته شده و شامل خاطره‌هایی از هم‌رزمان اوست. در فصل دوم که کوتاه‌تر است بیشتر شخصیت درونی ایشان مد نظر است و یک بعد ناشناخته از این شهید را نشان می‌دهد که در این فصل، همسر او هم نقش پررنگی دارد. 


#بخشی_از_کتاب📖

«اگر در جیبش حین رفتن به سمت جیپ برای پرواز، بیسکویت یا تخم آفتابگردان داشت، یواشکی آنها را در طول حاشیه باغچه کوچک می‌ریخت تا پرنده‌ها ناهار و شامشان مهیا باشد. برای خلبان، آنها فقط روی زمین زیبا بودند و دیدنشان در آسمان -اگر مقدور بود- دلهره‌ای فقط ویا هراسی مسلط و منحوس بود. در امریکا -بخصوص تگزاس- در اولین پرواز بدون استاد  در آخرین لحظه بلند شدن از زمین، دسته‌های مرغابی مهاجر، هم‌ردیف خط کناری باند در حال پرواز بودند.


نگهبان‌ها با تفنگ‌های مخصوص و با کلاه‌هایی که رویشان حروف گرینگو منقوش بود، مداوم در محوطه‌ها در حال گشت به سوی این‌جور پرنده‌ها شلیک می‌کردند و از قضا حقوق خوبی هم می‌گرفتند؛ اما فوج فوج  از این پرنده‌ها -دور مانده از قشون در حال مهاجرت- به محوطه‌های فرودگاه می‌رسیدند و هر روز کار تفنگ‌چی‌ها شکار آنها بود. اما اینجا این‌قدر نبودند که کارکنان پرواز محتاج این تدابیر باشند.»


۰۲
آذر

وقتی دلی

#وقتی_دلی 

#انتشارات_شهرستان_ادب

#معرفی_کتاب 

مسلمانان مراوقتی دلی بود.....

وقتی دلی رمانی است تاریخی در مورد یکی از اصحاب خاتم پیامبران. فردی که از خانواده ای ثروتمند زاده شده و زیبارو است. پدر او «عمیر» و مادرش «خناس» از ثروتمند ترین افراد مکه اند و این شایعه همواره نقل مجالس کفار قریش بوده که مشتی فقرا و گدایان در اطراف محمد (ص) جمع شده اند، اما همانطور که بیان شد این جوان دو ویژگی داشت که از این لحاظ اسلام آوردنش کفار را عصبانی کرد: یکی این که خانواده اش پولدارترین خانواده مکه بودند. «عمیر»، پدرش بسیار فرد ثروتمندی بود و علاوه بر این همسرش «خناس»، مادر وی هم زن بسیار ثروتمندی بوده و اگر نگوییم این خانواده ثروتمندترین خانواده مکه هستند، لااقل یکی از ثروتمندترین خانواده های مکه اند. این جوان همان مصعب است. مصعب بن عمیر.

جالب است بدانید که مصعب بن عمیر شخصت اصلی رمان وقتی دلی، ملقب به اولین قاری قرآن اسلام است چرا که قرآن را به زیبایی تلاوت می کرده. مصعب در جنگ احد با از دست دادن دو دست خود و مورد اثابت نیزه قرار گرفتن به شهادت می رسد و اولین شهیدی است که بدون کفن دفن می شود.


ارسالی از خانم پورمحمد _دانشکده پرستاری

۰۲
آذر

#برشی_از_کتاب 📓


آیت الله حق شناس، در مجلسی که بعد از شهادت احمدعلی داشتند بین دو نماز، سخنرانیشان را به این شهید بزرگوار اختصاص داده و با آهی از حسرت که در فراق احمد بود، بیان داشتند: "این شهید را دیشب در عالم رویا دیدم. از احمد پرسیدم چه خبر؟ به من فرمود: تمام مطالبی که (از برزخ و…) می گویند حق است. از شب اول قبر و سوال و… اما من را بی حساب و کتاب بردند.

رفقا! آیت الله بروجردی حساب و کتاب داشتند. اما من نمی دانم این جوان چه کرده بود؟ چه کرد که به اینجا رسید؟!"


سپس در همان شب ایشان به همراه چند نفر از دوستان به سمت منزل احمدآقا که در ضلع شمالی مسجد امین الدوله در چهار راه مولوی بود، رهسپار شدند. در منزل این شهید بزرگوار روبه برادرش اظهار داشتند: "من یک نیمه شب زودتر از ساعت نماز راهی مسجد شدم. به جز بنده و خادم مسجد، این شهید بزرگوار هم کلید مسجد را داشت. به محض اینکه در را باز کردم، دیدم شخصی در مسجد مشغول نماز است. دیدم که یک جوانی در حال سجده است. اما نه روی زمین! بلکه بین زمین وآسمان مشغول تسبیح حضرت حق است. جلوتر که رفتم دیدم احمدآقا است. بعد که نمازش تمام شد پیش من آمد و گفت تا زنده ام به کسی حرفی نزنید...."


از کتاب #عارفانه 

#شهید_احمدعلی_نیری

۰۲
آذر

در جبهه غرب خبری نیست

#معرفی_کتاب📕 

#در_جبهه_غرب_خبری_نیست

"... در واحد پهلویی ما جسد چند نفر را پیدا کردند که با همان سرنیزه‌ی ارّه‌ای دماغشان را بریده و چشم هایشان را از کاسه درآورده بودند بعد توی دماغ و دهانشان آنقدر خاک چپانده بودند تا خفه شوند...ما به درندگانی وحشی تبدیل شده ایم... حقیقت این است که در سه چیز استاد شده ایم: قمار، فحش و جنگ!"

۰۲
آذر

#برشی_از_کتاب 📕

#فرنگیس 


شب آرام آرام از راه می‌رسید. همه کنار هم، پشت صخره‌ها کز کرده بودیم. کسی نای حرف زدن نداشت. نمی‌دانستیم قرار است چه بلایی سرمان بیاید. علیمردان، دایی‌ام، پدرم و تعدادی از مرد‌ها هنوز با ما بودند. آن‌ها هم آرام و قرار نداشتند. می‌خواستند برگردند ده. عده‌ای از زن‌ها نگذاشتند. با یک دنیا ترس می‌گفتند: «اقل کم شما بمانید. ما اینجا تنها هستیم. اگر یکهو عراقی‌ها تا اینجا جلو بیایند، دست تنها چه کنیم؟


در دل شب، صدای زنجیر تانک‌ها و انفجار توپ و خمپاره لحظه‌ای قطع نمی‌شد. از سمت گیلانغرب هم نیرو‌های خودمان به طرف گورسفید توپ و بمب پرتاب می‌کردند. آوه زین و گورسفید، شده بود خط مقدم جبهه!...»


🔺️کتاب 《فرنگیس》 شامل خاطرات فرنگیس حیدرپور،بانوی شجاع و غیور خطه‌ی گیلانغرب است که پس از حمله‌ی عراقی‌ها به روستای محل تولدش، در حالیکه ۱۸ سال داشت، در برخورد با دو سرباز عراقی ، یکی را کشته و دیگری را اسیر می‌نماید. 

این کتاب در ۱۲ فصل تنظیم شده است و از دوران کودکی، ازدواج،آغاز زندگی مشترک و نسبتا خوش این زوج، آغاز جنگ تحمیلی و بمباران‌‌ها، دوران آوارگی فرنگیس و خانواده‌اش و دیگر ساکنان روستا و...را روایت می‌کند.